تلفنی با دوستش صحبت می کنه:
من نمی دونم اون کیه.فقط می تونم بگم که اون دختر باور نکردنیه.منظورم اینه که عین
فرشته هاست.فقط باید ببینش.
-بهش خیره شدی؟
-آره.
همونطور که داره با تلفن صحبت می کنه صورتش رو برمیگردونه سمت پنجره و چشمای
غرق خوابش رو می مالونه.اما چشماش از تعجب گشاد میشه.همون دختره رو از توی
پنجره می بینه.پنجره ی اتاقش درست روبروی پنجره ی اتاق دختره ست.
-اوه خدای من.خیلی خوشگله.
-کانال چنده؟
-نه.دختر همسایه مونو میگم.از پشت پنجره می تونم ببینمش.
-قیافه اش چه جوریه؟
-خدایا!اون دیگه کیه.
-مثل یه مرد برو اونجا.ترست رو کنار بذار و بورو پیشش.
-هی.دارم جدی بهت میگم.اون واقعا منو شیفته کرده.
مشغول ادامه ی صحبت میشه و وقتی بعد از چند ثانیه دوباره به پنجره نگاه می کنه دختره
رو می بینه که پشت به پنجره داره لباس هاش رو عوض می کنه.
-اوه خدای من.
-چی شده؟
زل میزنه به بدن اون و تلفن رو قطع می کنه.
دختره (..................) و همینطور که پسره داره بهش زل میزنه یکدفعه صورتش رو
پسره شوکه میشه و خودش رو میکشه کنار.
بعد از چند ثانیه خیلی آروم از گوشه ی پنجره ی اتاقش اتاق دختره رو دید میندازه اما چراغ
اتاقش خاموش شده.اما وقتی کوچه رو نگاه می کنه از ترس سکته می کنه.دختره رو میبینه
که لباساش رو پوشیده و خیلی عصبانی داره به طرف خونه ی اونا میاد.
ترس از اینکه پدر و مادرش باخبر بشن تمام وجودش رو گرفته.
صدای زنگ خونه رو می شنوه.میره پایین.دختره خیلی جدی بهش نگاه میندازه.
اما...
دختره با پسره میره بیرون.میرن توی یه جاده ی تاریک و خلوت.
حالا دختره میخواد از پسره انتقام بگیره:
-تو منو دیدی.درسته؟
-درباره ی چی حرف می زنی؟(مکث).آره.برای یه لحظه از پنجره دیدمت.فقط یه لحظه.
اشکالی نداره که.
-چی؟
-اوه ببخشید.اشکال که داره.متاسفم.
-خب.حالا باید چیکار کنیم؟
-من که معذرت خواستم.
-تو منو دیدی.
-آره.تورو لخت دیدم.(با خنده)
اما دختره خیلی جدی بهش نگاه میندازه و پسره رو مجبور می کنه که وسط جاده لخت بشه.
و به این ترتیب اولین آشناییشون شکل میگیره.
---ادامه دارد---
......................................................................................................................
پارازیت مهم:قصد دارم تا شروع دوباره ی وبلاگ نویسی ام(غیر از شکلات)رو به صورت گروهی
آغاز کنم.اگه کسی حاضره همکاری کنه اطلاع بده.
پارازیت دوم:(................).
علامت بالا یعنی بعد از بازخوانی متن اون قسمت از نوشته رو سانسور کردم.