chocolate

Eternal sunshine of the spotless mind

chocolate

Eternal sunshine of the spotless mind

I’m tired of being sorry

خب اگه بخوام فاصله شبای قدر سال قبل تا شبای قدر امسال رو یه سال کامل در نظر  

بگیرم باید اعتراف کنم که سال گندی داشتم!از همه نظر چیزی در حد فاجعه بود.اما اینک 

 شما را در جریان دلیل اصلی این سال افتضاح قرار می دهم. 

......................................................................................................................... 

می گویند در شب قدر فرشته ها و ملائک(همون فرشته ها)بر زمین نازل می گردند و  

سرنوشت یک سال انسان را رقم می زنند.(خب میگن دیگه.کاری به غلط بودنش ندارم) 

به همین دلیل است که مردمان خداترس در این شب ها دعا می خوانند و گریه می کنند تا 

اگر فرشته ای در آن لحظه بر آنان نازل گردید سرنوشت خوبی برایشان رقم بخورد.(و فردای 

اون شب هر غلطی که خواستن میکنن) 

در روایات معتبر دینی آمده است که شب قدر هر انسان یکی از شب های ۱۹ و ۲۱و۲۳  

رمضان خواهد بود. 

......................................................................................................................... 

از شواهد و قرائن پیداست که شب قدر سال قبل نابغه(اینجانب) و امین(پسرعموی نابغه) 

شب 21 رمضان بوده است.چون این سال(از قدرقبلی تا الان)سال مسخره ای برای هردو بود. 

اما اگر می خواهید دلیل این امر را بدانید توجه شما را به این وقایع جلب می کنم که همین 

امشب یک فرشته بر من نازل شد و حقیقت را بازگو کرد. 

.......................................................................................................................... 

21 رمضان بود.شب قدر و شب شهادت حضرت علی. 

خدا فرشته ای با نام سونتائیل را به سوی ما فرستاد و رو به سونتائیل کرد و گفت: 

سونتا!امشب گزارش عملکرد دو تن از بندگانم را برایم بیاور. 

و آن گاه خداوند سونتائیل را رهسپار خانه نابغه و پسرعمویش کرد. 

سونتائیل نازل گردید و مشاهده کرد که نابغه و پسرعمویش به جای آنکه خدا را عبادت کنند 

 و قرآن بر سر بگذارند پشت سیستمی نشسته اند و در حال تماشای نماهنگ های غربی اند. 

اولین گزارش سونتائیل: 

__از سونتا به خدا...از سونتا به خدا 

__سونتا! به گوشم. 

__خداجان!دو فرد تحت تعقیب در حال عبادت نیستند. 

__خب دارن چیکار می کنن؟

__خداجان!دارند چیزهای نامربوط مخالف شعائر اسلامی نگاه می کنند. 

__بسیار خب!دقیق بررسی کن و محتویاتش را گزارش کن. 

__قربان بله قربان! 

 

به این ترتیب سونتائیل نزدیکتر آمد و چشمش را به مانیتور دوخت:اوه مای گاد! این  انریکه س. 

و به این ترتیب دومین گزارشش را تنظیم کرد. 

__از سونتا به خدا...از سونتا به خدا 

__سونتا!بنال. 

__خداجان! گویا مربوط به آقای ایگلسیاس است. 

__کدومش؟خولیو یا انریکه؟ 

__قربان! انریکه س. 

__خاک بر سرشون.باز اگه خولیو بود جای تخفیف داشت. 

__خداجان!ماموریتم به پایان رسید؟ 

__نه سونتا!یه خرده بمون شاید آدم شن و متحول شن. 

__قربان بله قربان! 

 

و به این ترتیب سونتائیل چندین ساعت منتظر ماند اما اثری از تحول ندید. 

__از سونتا به ... 

__می شنوم.بنال!چی شد؟ آدم شدن؟ 

__نه قربان!بدتر هم شده.تنی چند از خوانندگان دیگر هم اضافه شدند. 

__ای خرای بی شعور! 

__حالا دستور چیه قربان؟ 

__می خوام یه سرنوشتی براشون بنویسی که خودشون حظ کنن. 

__چشم قربان!دهانشان را سرویس می کنم اساسی. 

 

در این لحظه سونتائیل سرنوشت یکساله شومی را برای نابغه و امین نوشت تا حساب کار 

دستشان بیاید. 

......................................................................................................................... 

امشب نابغه از ترس اتفاقاتی که در طول سال گذشته افتاد رفت قرآن به سر و در آنجا امین  

را دید. 

نابغه به امین گفت: یادته پارسال شب احیاء کجا بودیم؟ 

__آره.اتفاقا منم یادم بود.واسه همین اومدم که سال بعد مثل امسال نحس نباشه. 

......................................................................................................................... 

باشد که خداوند از طریق سونتائیل نابغه و پسرعمویش را مورد رحمت و مغفرت خود قرار دهد. 

آمین.