chocolate

Eternal sunshine of the spotless mind

chocolate

Eternal sunshine of the spotless mind

دیگه شماره ی کیو میخوای؟ تعارف نکن.

۱-تیتر اول صفحه ی حوادث یکی از روزنامه های امروز اختصاص داشت به اینکه دو

دختر دانش آموز از سوی چند آدم شیطان صفت مورد تجاوز قرار گرفتند.

لطفا بعد از نظرم نگین که من اعتقادات ضدزن دارم و از این حرفا.در تمامی این نوع

اتفاقات به اون آدمای کثافتی که دست به این کارا میزنن میشه گفت مقصر و تمام.

اما در این مورد به نظرم اون دو تا دختر مقصر بودن.

این دوتا دختر قبل از اینکه از مدرسه تعطیل بشن از مدرسه فرار می کنن(این اولیش)

و میرن واسه خودشون میگردن.حالا اگه تو ساعت عادی میرفتن خونه یه چیزی ولی

اینقدر ول گشتند تا شب شد و اونا هنوز بیرون بودند.(این دومیش)

حالا اینا به کنار.بعد از این ول گشتن ها خواستند برن خونه اما تصمیمشون عوض شد

و به این نتیجه رسیدند که خونه نرن.(این سومیش)

در حالی که مقصدشون معلوم نبود خواستند که ماشین بگیرن و سوار پراید یه پسر

جوون میشن.(این چهارمیش)

بعد به پسره میگن ما جایی واسه خوابیدن نداریم اگه جایی دارین به ما معرفی کنین

تا شب رو اونجا بخوابیم.(این پنجمیش)

پسره هم این دوتا رو میبره شرکت دوستش و بعد از چند ساعت چند تا پسر با هجوم

به این شرکت به اون عمل کثیف دست می زنند.

من به هیچ وجه قصد توجیه این عمل پسرا رو ندارم چون اونقدر کثیف و بی رحمانه ست

که جای دفاع باقی نمی ذاره اما حرفم اینه که در این اتفاق دو تا دختره مقصر بودند.بر

خلاف سایر اتفاقات مشابه که در اون دخترا دزدیده میشن.

به اون پنج دلیلی که بالا نوشتم نظرم اینه که جرم این دخترا اگه بیشتر نباشه کمتر از

اون پسرا هم نیست.(بازم تاکید می کنم که به هیچ وجه از اصل کار دفاع نمی کنم)

 

۲-یه نفر از آستانه اشرفیه واسه م زنگ زده میگه میخوام سیم کارتت رو بخرم.

وقتی دلیلش رو می پرسم میگه چون شماره اش مشابه شماره ی منه(غیر از پیش

شماره همه عدداش یکیه)میخوام سیم کارتت رو بخرم تا دو تا شماره ی عین هم

با پیش شماره های متفاوت داشته باشم.

منم گفتم قصد فروش ندارم اما اگه با همون قیمتی که من خریدم بخره منم می فروشم.

 

۳-چون عاشورا نزدیک شده مدیر باشگاهمون هم به جای آهنگ های همیشگی

مداحی میذاره.یه چیز جالب بود که کلی خندیدیم.

مداحه وسط خوندنش گفت:کربلا که میری.یه طرف حرم حسینه و یه طرف حرم ابی

عبدالله.

من تو این فکر بودم حسین و ابی عبدالله که یه نفرن.بعد خودش سریع فهمید که

سوتی داده گفت:یه طرفش هم حرم ابوالفضله.

 

۴-می گفتن بیشتر تهرانی رگ و ریشه ی ترک دارن ولی من جدی نمی گرفتم.

این برنامه ی فرشیدمنافی(آیین همدلی) که در مورد صرفه جویی بود وقتی با تهرانی ها

در مورد صرفه جویی مصاحبه کرد دیدیم که بعععععععععععله.نود درصد مصاحبه شونده ها

یا لهجه ی آذری داشتن یا رسما ترکی حرف میزدن که ما نفهمیم چی میگن.

 

پارازیت:خدا مرگم بده.

در طی یکی دو روز گذشته دو نفر با دو جستجوی عجیب سر از شکلات دراوردن.

اولی با جستجوی:شماره ی هانیه توسلی

دومی با جستجوی:شماره دختران ک*(استغفرالله. این چه وضعشه آخه؟)

نظرات 16 + ارسال نظر
سرخ چهارشنبه 26 دی 1386 ساعت 01:02 http://sorkh.blogsky.com

مگه بده ؟ اینجوری آمار بازدیدت هم میره بالا.

حالا نمیشه طور دیگه ای بره بالا؟

سرخ چهارشنبه 26 دی 1386 ساعت 01:02 http://sorkh.blogsky.com

ولی خداییش بامزه اس ها . مردم دنبال چه چیزایین رو نت

بسیار هم بی مزه س.حالا هانیه توسلی اشکال نداره ولی...

آیدا چهارشنبه 26 دی 1386 ساعت 01:54 http://ayneh68.blogsky.com

سلام ..
آره معلومه که تقصیر خودشون بوووده ... خودشون مرض داشتنااا ... دلم نسوخت !!!
خوبه بفروشش اگه همون قیمت خرید ... حالا شایدم سر کاری بوده هوم؟؟
باشگاه چی میری مداحی میذارن ؟؟؟

خیلی خوبه که تایید کردی.
خب سرکاری هم باشه چیزی که ازم کم نمیشه.
باشگاه هم بدنسازی.

الهه چهارشنبه 26 دی 1386 ساعت 11:09 http://mynest.blogsky.com

منم ترجیح می دم دخترا رو مقصر اصلی بدونم.دختری که فرار می کنه و مورد تجاوز قرار می گیره با دختری که دزدده می شه و بعد مورد تجاوز قرار می گیره مسلما خیلی با هم فرق دارن...در واقع اولی خواسته دستی دستی خودش و گرفتار کنه ولی دومی ناخواسته گرفتار شده...

مرسی تایید.
قطعا این دو تا با هم فرق دارن.به همون دلیلی که گفتی.

لیلا چهارشنبه 26 دی 1386 ساعت 13:34

مشکل از اینجا ناشی میشه که بخوایم ایرادات افراد رو بگیریم و یادمون بره این بچه ها چه دختر چه پسر بزرگ شده همین جامعه هستن ! این بچه ها از روز اول خودشون با این خصوصیت ها بدنیا نیومدن ! چه من ، چه تو ، چه خیلیهایدیگه بدونآگاهی خاصی نقش داریم تو روند تربیتی اینا !
ضد زن از اینجا ناشی میشه که ایرادات دخترا رو پررنگتر ببینی !

اون دو تا دختر دیگه ای که کامنت گذاشتند و قبول کردند که دخترا مقصر بودند هم ضدزن هستن؟
تو میگی جامعه.خب درسته اونا محصول همین جامعه هستند ولی چرا من و تو اینجوری نشدیم؟اگه همه چیز رو بخوایم بندازیم گردن جامعه که پس باید همه ی ما به همون راه ها می رفتیم.
من چیزی رو پررنگتر نمی بینم.اگه ضدزن بودم در همه ی موارد نظرم ضد خانوم ها بود ولی دیدی این اولین حادثه ی تجاوزی بود که دخترا رو مقصر دونستم و خوشحالم که فعلا دو تا دختر دیگه هم تایید کردن.
اتفاقا من فکر می کنم تو یه جورایی در همه ی موارد جانب زن ها رو میگیری.حتا اگه مقصر باشن.

پریسا پنج‌شنبه 27 دی 1386 ساعت 13:07 http://parisa-68.blogfa.com

حالا شاید واقعا شمارشون رو گذاشتی ؟؟‌:))
اما راجع به مطلبی که نوشتی حرفتو قبول دارم چون خودت هم اصل کار رو گفتی که شرم آوره اما این دوتا مقصر بودن ... باید با بزرگ شدن تو این جامعه فهمید که چطور رفتار کرد ...من هم اصل کار رو تایید نمی کنم ولی این دو تا دختر رو مقصر می دونم ...
امتحانام تموم شد ...

من شماره ی هانیه رو از کجا بیارم آخه؟
متشکر ز تاییداتت.
ولی من هنوز امتحانام شروع نشده.

دخترپاییز یکشنبه 30 دی 1386 ساعت 15:47 http://2khtarepayeezi.blogsky.com

در ارتباط با موضوع تجاوز به اون دو دخترُ باید بگم وقتی کسی اون ۵ مورد رو انجام می ده پس منتظر همچین اتفاقی هم باید بوده باشه اما در اینکه رفتار اون پسر ها هم واقعاْ وحشتناک بوده شکی نیست..

حرف منم دقیقا همین دو جمله ست.

باران سه‌شنبه 2 بهمن 1386 ساعت 11:56 http://www.barangah.blogspot.com

صد در صدر حرفتو رو قبول دارم هیچ بحثی هم نداره...راستی هانیه چطوره؟ ;)

مرسی که قبول داری.
هانیه هم خوبه.سلام می رسونه خدمتتون.

پریسا سه‌شنبه 2 بهمن 1386 ساعت 19:37 http://parisa-68.blogfa.com

سلام ...نگران نباش امتحانات به زودی تموم میشه و موفق میشی و ایشالله منم زود به زود آپ می کنم.

امیدوارم همه ی اینا بشه.

میلی جمعه 5 بهمن 1386 ساعت 11:48 http://mili.pib.ir

فایییییییی چه جستجو هاااااااییییی :دیییییی

داستان جدید رو آپ کردم (چشمک)

بووووووووووووووووووووس

تاتا

پریسا دوشنبه 8 بهمن 1386 ساعت 21:21 http://parisa-68.blogfa.com

آپ نمی کنی ها !!! کار دنیا برعکس شده ...من میام انجا نظر میدم که تو چرا دیر آپ می کنی ...‌:))

شیفتم عوض شده حسش نیست.

الهه سه‌شنبه 9 بهمن 1386 ساعت 14:29 http://mynest.blogsky.com

سلام
بابا درس خون
اینهمه درس نخون مخت هنگ می کنه ها؟!!!
من و طبیعت...آپم
مخصوصا اول اومدم خبرت کنم...که یادمه یه دفعه تو وبلاگ مسافر اسمانت برات گفته بودم که داستانی رو که تو نظراتت گذاشتم می خوام خودم به روز کنم
البته به اون وبلاگ نرسید و تو این وبلاگ به روز کردم.
یادته که؟ داستام معلمم و یه فرد شمالی بوده...بقیه اش تو وبلاگ بخون
شاد باشی...

درس خون چیه؟من اگه درسخون بودم حال و روزم این نبود.بهت سر می زنم.

فریماه چهارشنبه 10 بهمن 1386 ساعت 15:06

مسافر افسردگی گرفته که دیگه اپ نمیکنه؟

یه چیز مثه همینی که گفتی به اضافه ی یه چیز دیگه.

پریسا جمعه 12 بهمن 1386 ساعت 00:47 http://parisa-68.blogfa.com

ایشالله شیفتت عوض میشه ...پی نوشتم بی خیال ...متن رو بچسب ... آپ کردی خبر کن...

میلی جمعه 12 بهمن 1386 ساعت 18:55

سلاممممممم مسافر کجاییییی پسر؟؟؟

دلمون پوسید از بس به این آپ برخوردیم ....!!

رجوع کن به پاسخ های قبلی

الهه جمعه 19 بهمن 1386 ساعت 23:05 http://mynest.blogsky.com

کجایی تو؟
امتحانات که باید قاعدتا تموم شده باشه پس ...؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد