chocolate

Eternal sunshine of the spotless mind

chocolate

Eternal sunshine of the spotless mind

ترمی که نکوست از انتخاب واحدش پیداست

قرار بود این نابغه واسه ترم جدید درسخون شه و درسارو جدی بگیره تا گند ترم قبلی رو  

بپوشونه ولی... 

داخلی-ساعت حوالی 2 بامداد-یکشنبه: 

نابغه وبگردی می کند.در یکی از وبلاگ ها چیزی در مورد انتخاب واحد می بیند و یهویی 

یادش می افتد که ممکن است زمان انتخاب واحدش نزدیک باشد.بی درنگ به سایت 

دانشگاه می رود و زمان انتخاب واحد را می بیند که دوشنبه است. 

 

داخلی-ساعت حوالی 3بامداد-یکشنبه: 

نابغه اینطور نتیجه گیری می کند که باید بخوابد تا صبح بیدار شود و برود بانک تا شهریه 

پرداخت کند و بتواند انتخاب واحد کند.اما پدر نابغه خواب است و نابغه باید تا صبح به او 

اطلاع دهد 270 تومان شهریه ثابت حتما لازم است همان روز پرداخت شود. 

 

داخلی-ساعت حوالی 6 بامداد-یکشنبه: 

نابغه هنوز نخوابیده.پدر نابغه بیدار می شود و نابغه به او می گوید که صبح باید به بانک  

برود و شهریه را واریز نماید.پدر نابغه می گوید قبل از رفتن به اداره پول را به او می دهد. 

 

داخلی-ساعت دقیقا 7:30 بامداد-یکشنبه: 

نابغه خواب است.مادر نابغه او را بیدار می کند و به نابغه می گوید:تلفن. 

نابغه گوشی را برمی دارد.هشت تن از دوستانش در یکی از میادین شهر منتظر او هستند 

تا عازم بابلسر شوند.هر چقدر نابغه اصرار می کند و تمنا می کند که نرود اما... 

 

خارجی-ساعت 8:30-یکشنبه: 

نابغه به هشت دوستش می پیوندد.نابغه به دوستانش گفته که امروز باید پول واریز کند و 

فردایش انتخاب واحد دارد اما دوستانش می گویند که بدون نابغه ویلا برو نیستند.نابغه هم 

به ناچار می پذیرد. 

 

خارجی-ساعت 10-یکشنبه: 

لوکیشن این سکانس بابلسر است.نابغه هم رفت و انتخاب واحد را بی خیال شد. 

 

داخلی-الان: 

الان نابغه خیلی ریلکس داره وبلاگ آپ می کنه.انگار نه انگار که انتخاب واحد نکرد و شهریه 

هم واریز ننمود و احتمالا کلاس ها مملو از جمعیت شده. 

 

(و این داستان همچنان ادامه خواهد داشت.منتظر سناریوهای بعدی سرنوشت نابغه باشید)