chocolate

Eternal sunshine of the spotless mind

chocolate

Eternal sunshine of the spotless mind

این کیمیای هستی قارون کند گدا را

پسرک 13 سالشه الان.یعنی پارسال تابستون 12 ساله بود.پسرک دل بست به

دخترک 11 ساله ی کوچه بغلیمون.هر وقت میومد اینجا می رفت کوچه بغلی.با

پسرکای اون کوچه همبازی میشد.

احتمالا دخترک خوشگل بود که پسرک ها می خواستنش.اسم دخترک کیمیا بود.

پسرک ها هم بازی در میاوردن.دور هم جمع میشدن و داد میزدن:کی میاد بازی؟

البته حالت گفتن این جمله خیلی مهمه.

یعنی توی همین جمله ی ساده حرفشونو میزدن.

کی میاد بازی؟

کیمیاد بازی؟

کیمیا د بازی؟

کیمیا    د بازی؟

کیمیا        د بازی؟

پسرک ها با لحن خاصی کلمه ی کیمیا رو از دل جمله ی کی میاد بازی بیرون کشیدن و

تو کوچه داد و فریاد راه مینداختن.

کی میاد بازی تو کوچه ی ۸۶ و کی میاد بازی تو دانشگاه ۸۷ .