من الان در حالت آی هیت گرلز به سر می برم.خوب و بد هم سرم نمیشه.
همشون واسه م یه نوعن.
دوس دارم یه جا بشینم و تموم دخترا رو به سه دسته تقسیم کنم.
یک.اونایی که ازشون متنفر نیستم.
دو.اونایی که ازشون بدم میاد.
سه.اونایی که ازشون به شدت متنفرم.
دوس دارم دسته اول رو با سیانور بکشم.ترتیب دسته دوم رو هم با یه
کلاشینکف میدم.دسته سوم رو هم با دستای خودم خفه می کنم.
وای چه دنیایی میشه بدون این موجودات پست.
از این خبرا زیاد تو روزنامه خوندم که مثلا یه مردی با یه زنی مشکل داشت
و بخاطر انتقام از اون مثلا هفت هشت تا زن دیگه رو می کشت.با خودم
می گفتم مرتیکه خر این چه کاریه؟تو با یکی مشکل داری بقیه چه گناهی
کردن؟
الان هم نظرم در مورد اون مرتیکه خر عوض نشده ولی انگیزه شیرینش
رو درک می کنم.
پارازیت:مسئولیت این نوشته رو تا زمانی که این حس تو وجودمه می پذیرم.
حسی که نمی دونم چند ساعت یا چند روز یا چند ... طول میکشه.
خوشحال میشم من رو با سیانور بکشی ...بی دردسره ...
بهت حق میدم ...منم نسبت به مردها گاهی همین حس رو دارم که ۲ دسته بیشتر نمی کنمشون : متوسط ....بد :)
خوشحالم آپ کردی حتی اگه آپت این باشه ...
آره.تو رو که با سیانور می کشم.خیالت راحت باشه.
واقعا لطف داری که توی این دو دسته جاشون میدی:دی
وااااااااایییییییی چرا تو این روزا انقدر خطرناک شدییی ... همش حسای خطرناک داری !!
منم خیلی وقتا به این موضوع فک کردم که اگه یه تفنگ و یه عالمه فشنگ بهم بدن حتما تمام مردای دنیا رو میکشم ! شایدم هوس کنم دونه دونشونو ترور کنم ! نمدونم چرا ؟؟! شاید به خاطر یه سری بد اومدنا و نفرت ها !
راستی قرار نیست اصن ننویسم اما اینجا دگه نمیشد ! به خاطرر مسائل امنیتی شاد .. حالا برم یه جای دیگه خبرت میکنم :)) اگر تا اون موقع این حست برطرف شده باشه البته ... اگر نه که عمرااااااااااا من دیگه ب تو کاری داشته باشم ... (چشمککک) این نبوغت داره کار دستت میده هااا نابغه جان !:))))
اوهوم.فک کنم فیلم ژانر وحشت زیاد دیدم روم اثر گذاشته.
تو هم که تروریستی.بعد به من میگی خطرناک؟
این مسائل امنیتی که گفتی خیلی مهمه.من خودم تمام
تلاشم اینه که رعایتش کنم و اگه یه روز بفهمم دچار اشتباه
امنیتی شدم نمیذارم یه روز هم وبلاگم زنده بمونه.
رفتی خونه جدید خبرم کن.قول میدم با کلاشینکف و طناب
نکشمت.
ممنون از لطف زیادت
خواهش می کنم.قابلی نداشت.
می ترسم یک روزی بیاد در عین نفرت از دخترا به شدت هم عاشقشون باشی
اتفاقا خیلی وقته که منتظرم یکی باشه که منو تکون بده.ولی کسی که منو تحت تاثیر خودش قرار بده فعلا نبوده.
و البته به نظرم نفرت میتونه عمومی باشه و میشه نفرت از جزء تبدیل به نفرت از کل بشه ولی عشق به نظرم اینجوری نیست.یعنی ممکنه عاشق یه دختری بشم و در عین حال از بقیه شون متنفر باشم.
کلا چیزی که این روزا فکر می کنم همون چیزی بود که نوشتم.حالا درست یا غلطش بماند.
اما تصورم اینه که در حالت کلی دخترها غیرقابل اعتماد و غیر قابل شناسایین.حتا اگه مدت زیادی باهاشون باشی و فکر کنی می شناسیشون.
در یک کلمه مرموزن.
آهنگش رو هنوز گوش نکردم :( یادم باشه برم بگیرم ...حست در حال تعدیله؟
الان نفرت تبدیل شده به بی خیالی ولی بعضی رفتارها آزارم میده که می خوام یکی از همین روزا در موردش بنویسم.
اتفاقا منم همین نظر رو در مورد پسرا داشتم .
ولی تغییر می کنه . خب راستشو بگم یاد گرفتم که همونقدر که پسر مرموز هست ، پسر خوب هم هست و همونقدر که به نظرم دختر خوب بود ، دختربد هم بود .
شانس تو بداش به تورت خوردن .
با آدما باید رو باشی تا باهات زیر و رو نباشن و در عین حال هواست باشه سوارت نشن .
نظرتو قبول دارم.
شاید هنوز زوده که واسه منم تغییر کنه.شاید یه مقدار زمان بیشتری لازمه تا یه دختر از نوع قابل قبولش به تورم بخوره.
خودم البته نمیگم بدشانسی.حتا اگه شانس های خوبی نبوده حداقل تجربه ای داده بهم.
نمی خوام تعریف کنم از خودم اما با همه روراستم.اتفاقا مشکلم همینه که زیادی رو هستم و بیش از حد واسه طرف مقابل ارزش قائلم.
با این وجود نمیذارم سوارم بشن.چون اگه احساس کنم داره این اتفاق میفته ترکش می کنم حتا اگه علاقه ای هم داشته باشم بهش.
خوبه که در مورد چیزایی که آزارت میدن بنویسی ...
راستی می خوام یه دکتر روانشناس پیدا کنم و بکشم . نظرت چیه ؟
اوه مای گاد.چقدر خشونت اپیدمی شده:دی
من کلا از روانشناس و روانشناسی خوشم نمیاد.
وقتی میان تلویزیون و حرف میزنن دوس دارم تک تک شون رو خفه کنم.حتا از دخترا هم غیرقابل تحمل ترن(چشمک)
اگه یه نفری نتونستی خبرم کن خودم بیام کمکت.باور کن خیلی انگیزه دارم.
البته من قراره تا چن روز دیگه انگیزه کشتن دخترها رو بگم.تو هم بگو که اگه منطقی بود قتل زنجیره ای راه بندازیم.
باز خوبه حداقل دخترای اطرافت می کشی و کاری به بقیه نداری. . .!!!
خب دستم که به همه نمیرسه.اگه می رسید...
انگیزه : خشونت .... در ضمن واسه جامعه بی مصرفن ...
چند وقته حسابی خشن شدم و خطرناک ....
بععععععععععععله.خیلی بی مصرفن.
من پیشنهاد میدم الان که من خشنم و تو هم خشنی یه دوئل حسابی ترتیب بدیم.
سلام پسر کوچولو
(مربوط به پست قبلی)
هی هی یه کم یواش تر ،نه که بخوام بهت حق ندم اصلن،تازه کلی هم بهت حق میدم.آخه منم کشیدم بد دردی لامصب.خوبه که آدم تو این وقتا یه کم منطقی باشه ،اول از همه که اگه قراره از کسی یا چیزی ناراحت بشی اون فرد کسی نیست جز "خودت"می خواستی خودت رو درگیر نکنی ،این جورمسائل این بدبختیا رو داره .من به نمایندگی از جامعه ی زنان به حرکت غیر فمنیستی شما (انگیزه ی کشتن زنان بی گناه !!!)اعتراض خود را اعلام می دارم و فکر شما را محکوم می نمایم.
سلام مامان بزرگ
از اینکه به من حق می دهید بسی مشعوفناکم.
من نمیگم تقصیر من نیست.اتفاقا بعد از اینکه همشونو کشتم یه گلوله خالی می کنم تو مغزم.(هر چند مجبور میشم تو اون دنیا تحملشون کنم)
خوبه ....کی بیام واسه دوئل ؟ کجا ؟
من که حالا حالاها اونوری نمیام.تو اگه اینوری اومدی زنگ بزن هماهنگ کنیم.البته اگه دیر بشه ممکنه حس جفتمون بپره!
نه که کشته باشم ها ...نه ... :) کی می گه من کشتم؟ اصلا طرف خودش افتاد سرش خورد به دیوار ... تازه هنوز که نمرده ... تو اتاق عمل ... تو کمای غیر قابل برگشت ... من نبودم ها ...
چی میگی تو؟
دست هر چی خشنه رو از پشت بستی ها.
شفاف بگو چه بلایی سر بچه مردم آوردی؟
باور کن نکشتم ... به جان مادربزرگ سرندِپیتی من نبودم ... خودش بود ...
حالا چون جون مادربزرگ سرندِپیتی رو قسم خوردی قبول می کنم!
کاش لیلی زن نبود ...
باور کن هیچ خطری نداره !:))
به 'لیلی' محتاجی یا به 'لیلی بودن' ؟
نمی دونم . ولی اون چیزی که من می خوام یه لیلیه که نیست .
می خوام تو خیابون بگردم از بقیه برم بپرسم ...
تو لیلی من رو ندیدی؟
خب وقتی خودت نمی دونی پس فایده نداره بری تو خیابون بگردی.
منم ندیدم.اگه هم دیده باشم نمی دونم لیلیه یا نه چون نمی دونم باید چه جوری باشه.
نمیدونم کی اینو گفته وای حتما با تو هم عقیده بوده:
گربمیرد دختری بر قبر او روید گلی
گر بمیرند دختران دنیا گلستان میشود
نمی دونم اونی که اینو گفته الان نظرش عوض شده یا نه ولی به نظر من گر بمیرند دختران دنیا قبرستان میشود.