تو چه خونسردی دیوونه ام کردی

۱-یکشنبه خواب عشقولی رو دیدم.دومین باری بود که خوابش رو می دیدم.اولیش میشه

گفت بیش از یک سال پیش بود که البته خیلی معمولی بود.اما این خوابی که یکشنبه

دیدم یه جوری بود.

دقیقا نمی دونم کجا بود.یه فضای سفید خاصی بود.یه نیمکتی بود که من و عشقولی

روش نشسته بودیم و البته چند نفر دیگه هم بودن.عشقولی داشت گریه می کرد.خیلی

بدفرم.

همینطوری که داشت گریه می کرد سرش رو گذاشت رو شونه ام.یکم نازش کردم.ولی

هر چی فکر می کنم نمی دونم چرا اول اون منو بوسید بعد من اونو بوسیدم.بعد از اینکه

از خواب بیدار شدم عذاب وجدان گرفتم:دی

چون من باید اول می بوسیدمش.

*من اگه خواب هر کسی رو ببینم به خودش میگم.هم میگم که خوابش رو دیدم و هم

اینکه خوابم رو براش توضیح میدم.ولی این خوابمو بهش نگفتم.چون طوری بود که اگه بهش

می گفتم شاید فکر می کرد دارم دروغ میگم.

**یادمه اون اولین باری که با عشقولی...

آره یادمه.اونم یکشنبه بود.تاریخش رو هم دقیقا یادمه.خوابم هم یکشنبه بود.رفتم تو تقویم

نگاه کنم ببینم نکنه تولد عشقولی هم یکی از یکشنبه های سال باشه.هر چند یکشنبه

نبود ولی خیلی هم دور از یکشنبه نبود.

۲-بدترین چیزی که منو اذیت می کنه خونسردی و بی تفاوتیه.دوست ندارم خونسرد باشی.

ترجیح میدم حتی باهات جروبحث کنم ولی خونسرد نباشی.حس خوشایندی نیست برام

که طرف مقابلم بی تفاوت به قضایا باشه.

۳-از آلبوم جدید احسان یه آهنگی هست بنام شانس که متنش رو خیلی دوس دارم.شاید

به خاطر وضعیت این ایام.تقدیم به یو:

دنبال کی می گردی؟ عشق تو روبروته

هر چی دلت خواست بگو چه موقع سکوته

این روزا فرصت کمه پیش اومد از دست نده

وقتش اگه بگذره واسه دوتامون بده

چیزی نگفتی اما یه چیزایی فهمیدم

با یه سوال شروع کن جوابتو من میدم

...

دل تو دلم نیست به خاطر تو

دل تو دلت نیست به خاطر من

از چی می ترسی هواتو دارم

به من نگاه کن حرفتو بزن

................................................................................................................

پارازیت۱:دانشگاه ما شده جبهه ی جنگ.بعدا یه پست مصور در این باره می نویسم.

پارازیت۲:قبلا تو سایت دانشگاه میشد جستجو کرد و اسم و فامیل و شماره دانشجویی

همه رو پیدا کرد.امروز که بعد از دو ماه رفتم تو سایت این قسمتش انگار حذف شده بود.

کلی آمارگیری رو مشکل کردن.